آب در ظروف مرتبطه


آب در ظروف مرتبطه

(دکتر محمدرضا شفيعى كدكنى)

از روزي که نخستين ترجمه‏هاي شعر فرنگي، در صورت فابل‏هاي لافونتن، وارد زبان فارسي و عربي شده است يک‏قرن مي‏گذرد. در اين قرن شعر فارسي و عربي تحولات شگرفي به خود ديده است. هر کسي با تاريخ ادبيات اين دوزبان اندکي آشنايي داشته باشد، به نيکي مي‏داند که در تاريخ حيات فرهنگي ايرانيان و عرب‏ها، هيچ قرني به اندازه‏قرن بيستم ميدان دگرگونيهاي سريع و چشم اندازهاي رنگارنگ نبوده است.

در فاصله اواخر قرن نوزدهم و آغاز قرن بيستم که ما با ساده‏ترين صورت‏هاي شعر فرنگي آشنا شديم تا ربع قرن بيستم‏که شعرهاي اليوت و لورکا، ساخت و صورتهاي شعر فارسي و عربي را به تمام معني دگرگون کرد، شعر اين دو زبان، ازبنياد زيرو رو شده است. آنچه دراين جا گفته مي‏شود فقط جنبه توصيفي دارد و غرض ارزيابي نيک و بد اين تحولات‏نيست.

در فاصله اين يکصد سال، بيش از آنکه بنيادهاي عقلانيت فرنگي در حيات ما رسوخ کند، صورت‏هاي بيان عواطف واحساسات آنها، در شيوه تعبير هنري ما اثر گذاشته است و در يک کلام مي‏توان گفت: تحولات شعر فارسي و عربي، دراين قرن، تابعي است از متغير ترجمه در اين زبانها. حتي ربع آخر قرن بيستم که شعر هر دو زبان دچار آشفتگي و نوعي‏هرج و مرج شده، دليلي جز اين ندارد که ديگر الگوي برجسته‏اي از نوع اليوت و لورکا، در شعر فرنگي باقي نمانده‏است که آثار مثبت خود را در شعر اين دو زبان آشکار کند و تحولات معنوي و صوري شعر اين دو زبان را به کمال‏بيشتري نزديک کند. به همين دليل، شعر مدرن يا پست مدرن اين دو زبان در سالهاي پاياني قرن بيستم، چنانکه‏خواهيم ديد، دچار سردرگمي و هرج و مرج است. نه صورت تازه‏اي را مي‏تواند کشف کند و نه از معناي نوي خبرمي‏دهد. بازيچه کودکان کوي است و ميدان مکتب‏هاي خلق الساعه‏اي که در هر دقيقه مي‏توان صدها نوعن از آن‏مکاتب را به صورت نظري آفريد و نامي شگفت آور بر آن نهاد و بر صفحه روزنامه درباره آن مصاحبه‏اي ترتيب داد وباز روز از نو، روزي از نو.

هم ايرانيان و هم عرب‏ها در گرفت صورت‏ها و شيوه‏هاي تعبير، موفق‏تر از گرفتن بنيادهاي عقلانيت بوده‏اند. به همين‏دليل فاصله‏اي را که شعر فرنگي در سيصد سال طي کرده است، آنها، خام طمعانه، خواسته‏اند در پنجاه سال پشت سربگذارند. هر کسي الفباي اين گونه مسائل را بداند، به نيکي دريافته است که پايه‏هاي فلسفي و اجتماعي فابل‏هاي‏لافوتين با مباني عقلاني و تاريخي شعر اليوت، فاصله بسيار زيادي دارد. به صرف ترجمه کردن و ترجمه را الگوي‏آفرينش قرار دادن، کار به سامان نمي‏رسد. جوامع ايراني و عربي، هنوز از مراحل تارخي عقلانيتي که رمانتيسم را درادبيات و هنر به وجود آورد، عبور نکرده‏اند، بنابراين دم از پشت مدرن زدن، در حيات فرهنگي آنها بيش از آنکه‏شوخي باشد مايه شرمساري است.

آب در ظروف مرتبطه در يک سطح قرار مي‏گيرد. آن‏چه در اين صد ساله در شعر عرب اتفاق افتاده است عينا در شعرفارسي نيز روي داده است، با تفاوت‏هاي مختصري که برخاسته از شرايط متفاوت فرهنگ‏ها و ساختارهاي حيات اين‏دو قوم است. تأثير پذيري پروين و بهار و ايرج، با تفاوتهايي، همان تأثير پذيري نسل شوقي و ايليا ابو ماضي است وتأثير پذيري فروغ و شاملو و سپهري، همان تأثير پذيري‏هاي نسل خليل الحاوي و البياني و ادونيس است. با فريادي که‏محمود درويش بر آورده و در پايان اين کتاب خواهيد خواند، همه خردمندان و شيفتگان فرهنگ ايراني نيز هم صدايي‏خواهند داشت که در سالهاي پاياني قرن بيستم، اين هرج و مرج چيست؟ اين اباطيل انبوهي که صفحات روزنامه‏ها راهر روز سياه مي‏کند و توجه هيچ کسي را به خود جلب نمي‏کند، اينها چه ربطي دارد به شعر که جوهر حيات فرهنگي‏اقوام است؟

مي‏بينيد که با اندک تفاوتي، تمامي آنچه در شعر عرب در قرن بيستم اتفاق افتاده است، در شعر فارسي نيز نظيري دارد.سخن از موج عمومي و جريان‏هاي اصلي ساخت و صورت‏هاي شعري است و نه بحث از اين که چه کسي (واو)را،نخستين بار، به اول مصراع برد و چه کسي براي نخستين بار (واو) را در آخر مصراع نشانيد. يا چه کسي به تقليد ازطرزي افشار، شاعر ايراني قرن يازدهم، نخستين بار مصدر (اوييدن )را در نوشته‏اش به کار برده و چه کسي مصدر(توئيدن )را و (شمائيدن )را، همان قضيه (اختراع )دوچرخه براي (بار دوم )، بلکه بار سوم، زيرا دکتر تندرکيا، مخترع‏بار دوم اين گونه نو آوري هاست.

در آن سوي اين بحث‏هاي لوس کودکانه، چشم انداز عمومي شعر فارسي و عربي، در اين قرن، يکي است و بسيارطبيعي است که آب در ظروف مرتبطه در يک سطح قرار گيرد. در مقدمه چاپ اول اين کتاب يادآوري کرده بودم که اين کتاب حاصل مدت کوتاهي است که در سال 1977 دردانشگاه پرينستون در ميان بسياري مشغله‏هاي ديگر، صرف وقت کردم و يادداشت‏هايي درباره شعر معاصر عرب، باتکيه بر چهره‏هاي بعد از جنگ جهاني دوم، فراهم آوردم. آن يادداشت‏هاي تند و شتابان را، از روي دست نوشته‏هاي‏آشفته من در سال 1358 آقاي دکتر جلالي پندري، به صورت کتابي درآورد که در 1359 آقاي دکتر جلالي پندري، به‏صورت کتابي درآورد که در 1359 نشر يافت. اکنون که پس از بيست و چند سال مي‏خواهند آن کتاب را تجديد چاپ‏کنند، دوستان چنين مصلحت ديدند که از هر کدام از اين شاعران چند نمونه شعر هم ضميمه شود و شد. بر روي هم،اين چاپ نسبت به چاپ قبل امتيازاتي دارد:

1) آقاي دکتر مسعود جعفري، از دانشگاه تربيت معلم تهران، تهذيب سنجيده‏اي از متن به دست داده است که کتاب راچهره ديگري بخشيده است.

2) ترجمه شعر هايي، از هر کدام از شاعران نيز ضميمه اين چاپ شده است و در پايان، متن عربي آنها نيز براي مقايسه‏آورده شده است. اين ترجمه‏ها مربوط به سالهاي 1344 - 47 است که من، قلم انداز، در مجله سخن و جهان نو وبعضي نشريات ديگر، به اين کار پرداخته بودم. حجم شعرهايي که ترجمه کرده بودم بسيار زياد است و مي‏تواند خودکتاب مستقلي شود. در اين جا از هر شاعر به چند شعر بسنده شد. شيوه ترجمه‏ها متفاوت است. گاه موزون است وبسيار آزاد، و گاه نزديک به اصل. اسلوب عمومي ترجمه، انحرافي دارد از سبک (کاتبين سور اسرافيل) به گفته آن‏بزرگ.

3) فصلي در باب (همانندي‏هاي شعر نو فارسي و عربي )در ميان يادداشت‏هاي خودم يافتم که در سال 1346 نوشته‏بودم و بيشتر براي بحثي در سر کلاس درس دکتري ادبيات دانشگاه تهران و جدال با استادم مرحوم دکتر صورتگر که‏سخت شيفته سنت‏هاي شعري بود. آن فصل را با همه کمبودهايي که از لحاظ منابع داشت ضميمه اين چاپ کردم.

4) سه بخش از فصول اين کتاب، صورت ترجمه دارد: نخست فصل (دگرگونيهاي شعر معاصر عرب )که نوشته‏دوست دانشمندم آقاي دکتر مصطفي بدوي استاد دانشگاه اکسفورد است. بخش ديگر نوشته نزار قباني شاعر بزرگ‏عصر ماست، با عنوان (ويژگي‏هاي شعر امروز عرب )و آخرين فصل کتاب نيز نوشته‏اي است از محمود درويش باعنوان (ما را از شر اين شعرها نجات دهيد )که نقدي است بر آنچه به عنوان شعر مدرن و پست مدرن در شعر عرب، درربع آخر قرن بيستم، روي داده و شعر را، از تمام وجوه و اجزاي طبيعي و جهاني آن تهي کرده است: از معني و لفظ وتصوير و زيبايي و آرزو و عشق و ايمان و غم و شادي، درست مثل شعرهاي رايج در نشريات فارسي همين سال‏ها.

در سال دوهزار ميلادي، که در دانشگاه هاروارد بودم، کتابي درباره شعر معاصر عرب نظرم را گرفت. به بهانه معرفي آن‏کتاب فکري را که از سالها در ذهن داشتم به صورت مقاله‏اي ارائه کردم. اصل مقاله کوتاه است ولي روشي که براي‏رؤيت ژرف‏تر تحولات شعري مي‏آموزد مي‏تواند به صورت مقالات و کتابهايي گسترش يابد. آن را نيز ضميمه اين‏چاپ کردم.

6) بار ديگر از تمام دوستاني که در شکل‏گيري اين چاپ و چاپ قبلي، مساهمت داشته‏اند سپاسگذارم بويژه آقاي دکتريدالله جلالي پندري از دانشگاه يزد و آقاي دکتر مسعود جعفري از دانشگاه تربيت معلم تهران و الحمدالله اولا و آخرا.

 

 

 


آخرین نظرات ثبت شده برای این مطلب را در زیر می بینید:

برای دیدن نظرات بیشتر این پست روی شماره صفحه مورد نظر در زیر کلیک کنید:

بخش نظرات برای پاسخ به سوالات و یا اظهار نظرات و حمایت های شما در مورد مطلب جاری است.
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .

شما نیز نظری برای این مطلب ارسال نمایید:


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: